تات نویس

گمان مبر که به پایان رسید کار مغان | هزار جام نخورده که در رگ تاک است

تات نویس

گمان مبر که به پایان رسید کار مغان | هزار جام نخورده که در رگ تاک است

سال بد 3 : انفجار ذهن!!

سال بد در مجموع و طی بررسی های کارشناسانه آن سالی است که در آن من این نقل قول ها را می نویسم!

1. رسالت اجتماعی امسال:

نماینده ولی‌فقیه در هرمزگان با بیان اینکه اسراف و تبذیر از مصادیق حرام محسوب می‌شود، با بیان خاطره‌ای گفت: در یک مهمانی با هدف یادآوری تبعات اسراف از یکی از وزرا خواستم باقی مانده نوشابه‌اش را تا آخر بنوشد. 

2. بدون شرح امسال! :

دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی: نگرانی امروز ما سرعت علم در ایران است چرا که این سرعت آن قدر زیاد است که کشورهای دیگر نسبت به ما عقب می‌مانند و ما از این امر نگران هستیم.

3. تعیین تکلیف امسال:

"ما باید بار دیگر جهان را از وارونگی نجات دهیم"

4. خاطره مشابه امسال:

یادم است سالها پیش آقای ایرانی فرماندار تاکستان صنعت ایران را با کره مقایسه می کرد!

5. طنز امسال:

نعیم‌آبادی در بخش پایانی سخنان خود در جمله‌ جالب دیگر به شوخی به یکی از مدیران که تلفن وی با صدای بلند زنگ می‌خود، گفت:‌ "لطفاً به جای همراهی تلفن‌های همراه خود جلسه را همراهی کنید".

6. رائفی پور امسال:

رییس دولت: مراکز اصلی و حلقه‌های اصلی دنیا در دست دشمنان ماست و آنها شبانه‌روز کار می‌کنند و تا ما راهی را باز می‌کنیم، آنها هجوم می‌آورند و این نبرد در جریان است. ان‌شاء‌الله من در آینده ریز این مسائل را توضیح می‌دهم، چراکه اگر اکنون این مسائل را توضیح بدهم دو گروه از این موضوع خوشحال می‌شوند؛ اول، دشمنان و دوم، برخی از سوء‌استفاده‌گران.

7. منع رطب امسال:

محمود احمدی نژاد: ما باید به ویژگی‌های جامعه اسلامی توجه کنیم و مبادا اینگونه باشد که ببینیم تهمت زدن و افترا زدن در جامعه راحت شده است و کسی بیمی از عقوبت آن ندارد و اگر این اتفاق افتاده باشد، نشان پیشرفت و اعتلا نیست.

8.

ظلمت صریح با تو سخن گفت پس تو هم  |  با شب به استعاره و ایما سخن مگو

سال بد2: رابطه ی انتقاد و قدرت

سال بد آن سالی است که هر وقت کسی در قدرت است، دورش را تعدادی نوچه و پاچه خوار و قربانت گردم و اینها پر کنند، اما همین که روزگار افولش رسید همه تیغ انتقاداتشان را برکشند...


سال بد آن سالی است که مردم در آن جرات انتقاد از صاحبان قدرت را نداشته باشند...

سال بد آن سالی است که همان مردم هم زمان جو انقلابی و ادعای روشنفکری هم داشته باشند...


سال بد آن سالی است که تمام حرف های حساب و انتقادات به جا در میان خیل «انتقادات سوخته» گم شود!


سال بد آن روزیست که نه انتقادش انتقاد است و نه کسی اصلا برای نقد ارزش واقعی قائل است... انتقاد هم برای رفع تکلیف از مدیران پایین صورت گیرد و همه بگویند "شما که نه، ولی برخی از مدیران بد عمل می کنند" تا صرفا دهان آنها که می گویند چرا نقد نمی کنید بسته شود...

  • سال بد آن سالی است که مردم در آن جرات انتقاد از صاحبان قدرت را نداشته باشند...
  • سال بد آن سالی است که همان مردم هم زمان جوّ انقلابی و ادعای روشنفکری هم داشته باشند...

سال بد آن ساعتی است که کسی از قدرت پایین می آید! تمام مداحین ساکت می شوند؛ تمام منتقد منصف همه تخریبچی می شوند... همه وقتی قدرت دارد دنبال چیزهایی گشته اند که در هنگام افول از آنها استفاده کنند؛ غافل از این که تکلیف و مسئولیتی در کار است و راضیان به خراب شدن کارها و ساکتین هم مسئولند برای خودشان!


سال بد آن ماهی است که کسی در آن خود را نقد نمی کند؛ به نقد کسی درست گوش نمی سپارد، از کسی واقعا نمی خواهد او را نقد کند، منظور همه از نقد همان تشویق و به به و چه چه است...


سال بد آن سالی است که مسلمان در آن پیدا نمی شود. کسی که به فکر عاقبت کارهایش باشد و همواره بیش از همه از خودش و جهل خودش بترسد...


و بالاخره سال بد، آن سالیست که حتی روشنفکران هم به سبک سیاسیون ضربه بزنند و تخریب کنند و رقبا را از میدان به در کنند...



زین همگنان سست عناصر دلم گرفت      شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

سال بد1: تجاوز و مدارا؟!

ای نسیم این وضع ایران خنده می گیرد مرا       روز و شب با چشم گریان خنده می گیرد مرا


سال بد آن سالی است که نیروی انتظامی اش با بدحجابان در خیابان برخورد شدید بکند تا این جرثومه فساد را از بین ببرد، اما از آن طرف هر روز حوادث روزنامه هایش پر باشد از خبر تجاوز! و از آن بدتر یک عده بیایند و بدحجابی را عامل این تجاوز ها معرفی کنند!!!


سال بد آن سالی است که در آن بانوان امنیت جانی نداشته باشند، اما همواره از دستگیری توسط یگان امنیت اخلاقی یا امنیت اجتماعی بترسند و با دیدن پلیس احساس ناامنی کنند...


سال بد آن سالی است که نیروی انتظامی اش تنها عملیات ضربدری بلد باشد، با پیام بازرگانی اضافه! و کلا عملیات مستمرش را تعطیل کند... دستگاه اطلاعاتی اش ریگی را در هوا بگیرد، تروریست و جاسوس بیابد ده تا ده تا، اما مجرمین سابقه دار را نتواند کنترل کند...


سال بد آن روزی است که کسی را در خیابان یک نهاد فرهنگی-مردمی (و نه پلیس) به جرم "حضور در خیابان" (و احتمالا خوشایند نبودن قیافه اش) دستگیر کنند و به جرم محاربه و افساد فی الارض حکم اعدام برایش صادر شود، اما کسانی که گروهی به یک زن تجاوز می کنند! بعدش او را به قتل می رسانند!! و بعدش با تهدید از خانواده او رضایت می گیرند!!! مفسد فی الارض شناخته نمی شوند!!!!


سال بد آن ساعتی است که قلم برای نوشتن این اعتراض دردآور بر کاغذ بیاید و نگارنده به سیاه نمایی آب ریختن به آسیاب دشمن و ... متهم باشد و ... حجاب و تجاوز هم در نظر مخاطب سیاسی تلقی گردد!

  • سال بد آن سالی است که در آن بانوان امنیت جانی نداشته باشند، اما همواره از دستگیری توسط یگان امنیت اخلاقی یا امنیت اجتماعی بترسند و با دیدن پلیس احساس ناامنی کنند...

سال بد آن لحظه ایست که از رسانه ها درخواست می شود مسائل این چنینی را کش ندهند! سال بد آن سالیست که در سالروز درگذشت دکتر شریعتی نگارنده درباره "تجاوز و مدارا" می نویسد!

(کاریکاتور از فیروزه مظفری)

پینوشت:

1.

من نمی دانم اگر این ها مصداق افساد فی الارض نیست پس دگر چه چیز می تواند مصداق آن باشد!

2.

"سال بد" سبکی است که با الهام از "شهر هرتنامه" وبلاگ نامه هایی به پسرم بومی سازی شد...

3.

بد سال هایی را می گذرانیم!

(تیغ و رگ ز جمجمه تپانچه بگذران / بر آزردگی خود کمانچه بگذران!)